تولد شمال
چهارشنبه(اول آذر) ظهر راه افتادیم رفتیم شمال ساعت حدود ٧ خونه جمیله ناهار و شام یکی کردیم . برامون پلو کباب درست کرده بود یعنی هم جوجه و هم چنجه . خلاصه خوردیم و بچه ها هم یکم با تو بازی کردند و بعدش رفتیم خونه مامان اینا. فرداش تو با عادل خونه موندید من با بابا رفتم خرید . مرغ برای جوجه کباب و میوه و کیک و عصر و شب برات تولد گرفتیم با حضور خاله سرور، سوگند، سوگل، بهزاد، فریبا، پردیس، مانی، جمیله، نیما، نیوشا، نیلوفر، مامان و بابا . حسابی اتیش سوزوندی و دستت رو توی کیک کردی و ادای همه رو در آوردی اصلا همون صبحش که خاله سرور اومده بود تورو ببینه برات دست زد و گفت آها آها ،آها آه...
نویسنده :
لیلی
15:20